ادما امیدای مختلف و زیادی توی زندگی برای ادامه ی حیات دارند
یکی از بزرگترین امیدای منم صاحب یه بیرق و ضریحه همه بهش میگن حضرت عباس ولی من میگم....
حضرت ارباب
لقبم احرار چون خودمو ازاد شده به دست حضرت اربابم میدونم
وسط جبهه بهش گفتم بچه ! الان چه وقت نماز خواندنه ؟ گفت: از کجا معلوم دیگه وقت کنم . وشروع کرد نماز خواندن… السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته را که گفت…. یک خمپاره آمد و بردش … یادش گرامی باد.