پيام
+
گنجشکي باعجله وتمام توان به آتش نزديک مي شدوبرمي گشت!
پرسيدند:چه مي کني؟
پاسخ داد:دراين نزديکي چشمه آبي هست ومن مرتب نوک خودراپرازآب مي کنم و
آن راروي آتش مي ريزم!
گفتند:حجم آتش درمقايسه باآبي که تو مي آوري بسيارزياداست!واين آب فايده اي ندارد!
گفت:شايدنتوانم آتش راخاموش کنم ، اماآن هنگام که خداوندمي پرسد :زماني که دوستت درآتش مي سوخت توچه کردي؟؟؟
پاسخ ميدم:هر آنچه از من بر مي آمد!
* وکيل *
95/3/20
* وکيل *
اي بابا مي اومد ميکشتيمش ميخورديمش ...رفتش خودکشي کرد گنجشک بي عقل ....