پيام
+
در شهر ما ديوانه اي زندگي ميکند که همه او را دست مي اندازند و در کوچه پس کوچه هاي شهر بازيچه بچه
ها قرار ميگيرد.روزي او را در کوچه اي ديدم که با کودکاني که او را ملعبه خود قرار داده بودند با خنده و شادي
بازي مبکرد.او را به خانه بردم و پرسيدم: چرا کودکاني که تو را مسخره ميکنند و به تو و حرفها و کارهايت
ميخندند را از خود نميراني؟؟

2-نيلوفر مرداب
93/9/26
ღೋاحرار
با خنده گفت:
((مگر ديوانه شده ام که بندگان خدا را از خود برانم در حاليکه ميتوانم لبخند را به آنها هديه دهم؟)). جوابش مرا
مدتي در فکر فرو برد....
اي كه مرا خوانده اي،
واقعا چه حرف حکيمانه اي زد. نه تنها ديوانه اند بلکه چه نامردند اونهايي که موجب ناراحتي و غصه ديگران به ناحق ميشن...
56آسمان آبي
خيلي مطلب زيبايي بود ممنون
عارفانه هاي يک دوست
ديوانه را ديوانه بگويند دردي نيست /درد آن است که غصه ي عاقل بخوري اي دوست.
ღೋاحرار
@};-
آواي من
عالي..
ღೋاحرار
@};-