سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نجوم در دوران باستان

بی گمان توجه انسان به آسمان شب، خورشید و ماه از هزاران سال پیش و حتی در دوران غار نشینی آغاز شده است. اما زمانی که انسان دشت نشین و کشاورز پیشه شد، به تقویم نیاز پیدا کرد و دانش نجوم از همان دوره پا گرفت. انسان برای زمان سنجی، به رصد اهله ی ماه پرداخت و صورت های فلکی را ابداع کرد تا نشان دهنده ی محل خورشید در آغاز فصل های سال باشد. کم کم با توجه بیش تر به آسمان، صورت های فلکی بیش تری ابداع شد و پدیده های آسمان مورد توجه نخستین اختر شناسان باستان قرار گرفت. نقش سفال ها و مهرهای قدیمی حاکی از آن است که دست کم، از حدود شش هزار سال پیش، برخی صورت های فلکی منطقة البروج در میان رودان (شامل جنوب غرب ایران) شناخته شده بود.

 


حدود پنج هزار سال پیش، در ساختار هرم های بزرگ مصر، نشانه هایی از توجه عمیق به آسمان یافت می شود. در هزاره ی سوم پیش از میلاد، اقوام آمریکای مرکزی رصدگران دقیقی بودند و در همان دوره، در بابل و امپراتوری هخامنشی، نجوم در اوج شکوفایی بود.

با رشد علم در یونان باستان، بیش از دو هزار سال پیش دوره ی جدیدی از اختر شناسی آغاز شد و از حدود یک هزاره پیش، در اوج دوره شکوفایی علم در جامعه ی مسلمانان، منجمان ایرانی و عرب بسیاری به تحقیق، ساخت و رصدخانه و ارائه ی جداول دقیق نجومی پرداختند. دانش این دوره، انقلاب نجوم کوپرنیکی را در اروپا پایه گذاری کرد.

کاهنان مصری

آن چه از برخی نقاشی های دیواری معابد و هرم های مصر بر جای مانده، نشان دهنده ی آن است که کاهنان یا روحانیان مصری، رصدگران دقیقی بودند که برای پادشاه و جهت پیش گیری رویدادها، به رصد می پرداختند. آن ها زمان طغیان رود نیل را با طلوع صبح گاهی ستاره ی شباهنگ حدس می زدند. زیرا در آن هنگام، نیمه ی تابستان و فصل خشک به پایان می رسید. هرم بزرگ جیزه، که ساخت آن 4800 سال پیش شروع شد، تونلی دارد که از محل آرامگاه مرکزی هرم شروع می شود و رو به ستاره ی قطبی آن زمان (ثعبان صورت فلکی اژدها) امتداد می یابد.

رصد گران بابل

روی دولوح گلی پخته، مربوط به 700سال پیش از میلاد که در تمدن بابلی (جایی که عراق امروزی قرار دارد) یافت شده، اطلاعات کاملی از حرکت ستاره ها و سیاره ها ثبت شده است. فهرستی از ستاره ها و صورت های فلکی شناخته شده ی آن زمان، نشانه ی روشنی از وجود پشتوانه و سنتی بسیار غنی از رصد آسمان به همت بابلی هاست. برخی صور فلکی تا این روزگار حفظ شده و به دست ما رسیده است. بابلی ها میراث بزرگ دیگری نیز در تاریخ نجوم دارند و آن تقسیم مدت یک سال به 360 روز است. با ظهور امپراتوری هخامنشی و گسترش آن به بابل، مغان ایرانی (پیروان حضرت نوح) نیز، که منجمانی توانا بودند، به رصدگران بابلی پیوستند و دوره ی شکوفایی نجوم منطقه فرا رسید.

 

تحول یونانی

در اواسط هزاره ی اول پیش از میلاد، با رشد تمدن یونانی و انتقال تدریجی دانش مصر و میان رودان و ایران به آن جا، دانش دوران باستان به تحول بزرگی رسید. برخلاف بابلی ها، که نجوم را بیش تر برای کاربرد آن در پیش گویی آینده (اختر بینی) مطالعه می کردند، یونانیان در پی یافتن اصول کلی و قوانین فیزیکی بودند که بر حرکت های عالم حکم می راند. به این سبب، آنان فلسفه را با علم در آمیختند. ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد، نظامی برای کارکرد جهان و پدیده های آن بیان کرد که بر پایه ی افلاکی بی تغییر و لایه لایه بر گرد زمین بود. اَبَرخُس در قرن دوم پیش از میلاد، فهرستی از 850 ستاره ی رصد شده ارائه داد و نخستین ستاره هارا براساس روشنایی کرد که مبنای دستگاه قدرسنجی ستاره ها در نجوم شد. حدود 300 سال بعد، در قرن دوم میلادی، منجم مصری – یونانی، بطلمیوس، مهم ترین کتاب دوره ی نجوم باستان را نوشت. کتاب مجسطی قرن ها منبع اصلی منجمان بود و مدل زمین مرکزی بطلمیوس تا دوران کوپرنیک، یعنی 14 قرن، مبنای اصلی بود.

نجوم در ایران باستان

متن های باقی مانده از دوران کهن ایران، از رشد دانش ستاره شناسی در این زمان نشان دارد. گذشته از برخی افسانه های دوران کهن در متونی مانند شاهنامه ی فردوسی، که به برخی ابزارهای رصدی پیشرفته نظیر جام جمشید اشاره دارند، می توان در بسیاری از متون مقدس تاریخی در این زمینه، نشانه های آشکاری یافت. در فصل یَشت های اوستا و به ویژه در فصل تیشتَریَشت، علاوه بر ارائه ی تقسیم بندی دقیقی از ستاره ها و سیاره ها، به برخی پدیده ها مانند بارش های شهاب نیز اشاره شده است.

وجود بناهایی مانند تخت تاقدیس (احتمالاً اولین آسمان نما در جهان)، امروزه از مرز افسانه خارج شده است و پژوهش های باستان شناختی در زمینه های آن صورت می گیرد. از سوی دیگر، بخش دیگری از سنت نجوم دوران باستانی ایران، که مربوط به امپراتوری هخامنشی و پس از فتح بابل به دست ایرانیان است، در رده ی دست آوردهای نجوم بابل طبقه بندی شده است. در این دورهی ایرانی – بابلی، افرادی مانند نبوریمانی به فعالیت پرداختند که مطالعات دقیقی درباره ی طول سال و محاسبه ی چرخه ی گرفت ها داشت. ضمن این که به سبب باورهای آیینی، تقریباً همه ی بناهای مذهبی کاربری نجومی یا دست کم تقویمی داشتند و طبقات بالای روحانیان باید دانش کاملی از ستاره شناسی می داشتند و همه ی این ها بخشی از اسرار هنوز کاوش نشده ی تمدن باستانی این منطقه از جهان است.

نجوم چینی

سنت اخترشناسی چین، به هزاره ی دوم پیش از میلاد می رسد و امروزه کمتر از آن صحبت می شود. اما نجوم در چین  پشتوانه و اسناد بسیار محکمی دارد. در چین باستان، محاسبات دقیقی از دوره های گرفت خورشید و ماه انجام می شد و چینی ها از صورت های فلکی ویژه ی خود استفاده می کردند. رسم نقشه های دقیق از ستاره ها، یکی دیگر از پیشگامی های چینیان به شمار می رود؛ به همین دلیل، یکی از قدیمی ترین نقشه های چاپی از ستاره ها به نام سوسانگ، متعلق به چینیان و سال های حدود 1092 میلادی است. چینیان در رصد و ثبت دنباله دارها و جرم های نوظهور آسمان، پیشینه ای طولانی داشتند و یکی از دقیق ترین ثبت ها از ابرنواختر 1054 میلادی در صورت فلکی ثور را انجام دادند؛ ابرنواختری که امروزه بقایای آن در قالب سحابی خرچنگ شناخته می شود. به علاوه، آنان رصدخانه ی تاریخی پکن را بر مبنای طرح رصدخانه ی مراغه بنا نهادند و ابزارهای نجومی بسیاری مانند کره ی سماوی ساختند که در طول تاریخ نجوم چین تحول فراوانی یافت.

نجوم در آمریکای مرکزی

یکی از بارزترین ویژگی های تمدن های بومی آمریکای شمالی و مرکزی، توجه و وابستگی آن ها به جهان ستارگان است. بسیاری از این اقوام، مانند سرخ پوستان اینکا، شاه خود را فرزند خورشید می دانستند و معمولاً در ساخت بناها و عبادت گاه های خود جهت گیری های نجومی را رعایت می کردند. آن ها به رصد دقیق سیاره ی زهره نیز می پرداختند. تقویم پیچیده ی مایاها و بناهای مبتنی بر دیدگاه آن ها از ستاره ها، نمونه هایی از دست آوردهای این سرخ پوستان به شمار می رود که جلوه ای از آن ها را می توان در اساطیر این منطقه یافت؛ بناهایی مانند هرم چِپِن ایتزا در مکزیک از جمله بناهایی با کاربرد نجومی است.

منبع:http://sargozashttarikh.blogfa.com/



[ شنبه 93/12/9 ] [ 5:54 عصر ] [ کرانه های آسمان(نجوم واختر شناسی) ]